معنی سوء حال - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سوء حال
قوی حال
- قوی حال
- نیوبخت خوشبخت بختیار نیکوحال خوشبخت: زیرا که چون بخت او قوی شد و تو نیز از قصد او تقاعد نمایی مدد قوت او کرده باشی
فرهنگ لغت هوشیار
خوش حال
- خوش حال
- شاد، شادمان، بشاش، کامران، کامروا، نیکبخت، سعادتمند
فرهنگ فارسی معین