معنی سنباندن سنباندن سنبیدن، سفتن، سوراخ کردن، برای مثال وگر فغفور چینی را دهد منشور دربانی / به سنباده حروفش را بسنباند در احداقش (منوچهری - ۵۸) تصویر سنباندن فرهنگ فارسی عمید