معنی آوردجو آوردجو جنگ جو، جنگاور، آوردخواه، برای مثال جهان گشت پرگرد آوردجوی / ز خون خاست در جای ناورد، جوی (اسدی - لغت نامه - آوردجوی) تصویر آوردجو فرهنگ فارسی عمید