معنی هم عصر
- هم عصر
- هم زمان، هم دوره، معاصر
واژههای مرتبط با هم عصر
هم عصر
- هم عصر
- دو یا چند کس که در یک زمان عهد زندگی کنند، معاصر، همزمان، همدوره
هم عصر
- هم عصر
- هم زمان. معاصر. که در یک زمان به سر برند
هم عصر
- هم عصر
- معاصر، هم دوره، هم زمان
هم عصری
- هم عصری
- هم دوره بودن معاصر بودن
هم سفر
- هم سفر
- دو یا چند تن که با هم سفر کنند
کم عمر
- کم عمر
- آنکه کم عمر کند و زندگیش کوتاه باشد
هم قدر
- هم قدر
- معادل و برابر در قدر، مرتبه، قیمت و ارزش
هم غصه
- هم غصه
- دو یا چند تن که با هم در غم و اندوهی شریک باشند، دو نفر که غم مشترکی دارند
کم عمر
- کم عمر
- کمسال، کم زی کم سن کم سال، آنکه عمر اندک دارد: (سه چیز است کان در سه آرامگاه بود هر سه کم عمر و گردد تباه)، (بهندوستان اسپ و در پارس پیل بچین گربه ز ینسان نماید دلیل)، (نظامی)
