معنی مطلق العنان - فرهنگ فارسی عمید
معنی مطلق العنان
- مطلق العنان
- خودکامه، خودسر، خیره سر
تصویر مطلق العنان
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مطلق العنان
مطلق العنان
- مطلق العنان
- گشاده زنخ افسار گشاده، خودکام خود سر خیره سر افسار گشاده. رها، مستبد برای خود سر خودکام خیره سر
فرهنگ لغت هوشیار