حرفی که در حرف دیگر درآمده و یکی شده باشد، ادغام شده، درهم پیوسته، یکی شده استوار، محکم، بادوام، حصین، متأکّد، مرصوص، مستحکم، ستوار، درواخ حرفی که در حرف دیگر درآمده و یکی شده باشد، ادغام شده، درهم پیوسته، یکی شده استوار، محکم، بادَوام، حَصین، مُتَأکِّد، مَرصوص، مُستَحکَم، سُتوار، دَرواخ