معنی متفق القول - فرهنگ فارسی عمید
معنی متفق القول
- متفق القول
- هم سخن، هم قول، یک زبان
تصویر متفق القول
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با متفق القول
متفق القول
- متفق القول
- هم آواز هم زبان یکزبان هم سخن یک زبان هم زبان آهو آواز. متفق الکلام یک کلمه یک سخن
فرهنگ لغت هوشیار
متفق القول
- متفق القول
- متفق الکلمه، متفق الرای، هم آواز، هم زبان، هم سخن، هم صدا، هم کلام، یک دل، یک زبان
متضاد: ناهم زبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد