معنی گل اندود - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گل اندود
زر اندود
- زر اندود
- اندود از زر (طلا) زرنگار، فلزی که بر روی آن آب طلا مالیده باشند مطلا، آنچه ظاهرش با باطنش فرق داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
گل اندام
- گل اندام
- کسی که بدن نرم و لطیف مانند برگ گل دارد، نازک بدن
فرهنگ فارسی عمید
قلب اندود
- قلب اندود
- قلب داران دلداران، دلپاسان سپاهیانی که دل یا میانه لشکر را می پایند پولی که در میانه آن مس یا روی بود و بالای آن طلا یا نقره باشد
فرهنگ لغت هوشیار