جدول جو
جدول جو

معنی گرامی داشتن

گرامی داشتن
عزیز داشتن، محترم داشتن
تصویری از گرامی داشتن
تصویر گرامی داشتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرامی داشتن

گرامی داشتن

گرامی داشتن
عزیز داشتن معزز داشتن اکرام کردن: بوسفیان او را گرامی داشت
گرامی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

گرامی داشتن

گرامی داشتن
عزیز داشتن. بزرگ داشتن. محترم داشتن. تکریم. اکرام. (ترجمان القرآن). تبجیل. (دهار). اعزاز. (منتهی الارب) :
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند.
رودکی.
به پیش بزرگان گرامیش دار
ستایش کن و نیز نامیش دار.
فردوسی.
گرامیش دارید و فرمان برید
ز فرمان و رایش همی مگذرید.
فردوسی.
اگر خواهی در قفای تو نخندند زیردستان را گرامی دار. (قابوسنامه).
پر از عیب مردم ندارد گرامی
کسی را که دانست عیب و عوارش.
ناصرخسرو (دیوان ص 234).
همیدون مسافر گرامی بدار.
سعدی (بوستان).
و مردم را در بند گرامی دارد. (مجالس سعدی)
لغت نامه دهخدا

گمانی داشتن

گمانی داشتن
گمانی بردن: بنیکی در مبادم زندگانی اگر من بر تو بد دارم گمانی. (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار

گوایی داشتن

گوایی داشتن
گواهی دادن: ور نتوانست داشت زنده چرا کرد ک عقل چه دارد در این حدیث گوایی ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

گمانی داشتن

گمانی داشتن
گمان داشتن. تصور داشتن.
- گمانی بد داشتن، تصور بدداشتن. خیال بد داشتن:
به نیکی در مبادم زندگانی
اگر من بر تو بد دارم گمانی.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

گوایی داشتن

گوایی داشتن
گواهی دادن. گوایی دادن. شهادت دادن:
ور نتوانست داشت زنده چرا کرد
عقل چه دارد در این حدیث گوایی ؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا