معنی کستی کردن کستی کردن کشتی گرفتن، مقابله کردن، برای مثال به زور آنکه با باده کستی کند / فکنده ست هرگه که مستی کند (اسدی - ۵۰) تصویر کستی کردن فرهنگ فارسی عمید