جدول جو
جدول جو

معنی کرم پیشگی

کرم پیشگی
کرم پیشه بودن، جوانمردی
تصویری از کرم پیشگی
تصویر کرم پیشگی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کرم پیشگی

کرم پیشگی

کرم پیشگی
عمل کرم پیشه. جوانمردی. بخشندگی. کرم پیشه بودن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کرم پیشه

کرم پیشه
جوانمرد کریم بخشنده: (در زمان خدیو دار اشان آن کرم پیشه کریم نهاد. ) (هاتف)
کرم پیشه
فرهنگ لغت هوشیار

کرم پیشه

کرم پیشه
جوانمرد و بخشنده. (آنندراج). کریم. جوانمرد. سخی. (ناظم الاطباء) :
وگر درنیابد کرم پیشه نان
نهادش توانگر بود همچنان.
سعدی.
در زمان خدیو داراشاه
آن کرم پیشۀ کریم نهاد.
هاتف (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا