جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عروسانه

عروسانه

عروسانه
مانند عروس. بیوک مانند. (ناظم الاطباء). عروس مانند:
خاک را جای عروسی است که دردانه در اوست
نونوش عقد عروسانه به بر بربندیم.
خاقانی.
دگر روز چون آفتاب بلند
عروسانه سر برکشید از پرند.
نظامی.
عروسانه برشد بر آن جلوه گاه
پرندی سیه بسته بر گرد ماه.
نظامی.
بعمدا زیوری بربستش آن ماه
عروسانه فرستادش برِ شاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا

عروسان

عروسان
دهی است از دهستان جندق بیابانک بخش خوربیابانک شهرستان نائین. سکنه 105 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

عجولانه

عجولانه
مانند عجولان بشتاب: عجولانه کارها را انجام داد و رفت. با شتاب و سرعت
فرهنگ لغت هوشیار

عروس خانه

عروس خانه
جایی که محل عروس است خانه ای که در آن عروسی بر پاست
عروس خانه
فرهنگ لغت هوشیار