جدول جو
جدول جو

معنی صاع ستان

صاع ستان
صاع ستاننده، صاع گیرنده، کنایه از فقیر و مستمند که در عید فطر صدقه و فطریه از مردم بگیرد
تصویری از صاع ستان
تصویر صاع ستان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صاع ستان

صاع ستان

صاع ستان
زکاهخوار یعنی فقیر و محتاج که گندم یا جو در صدقۀ عید فطر از مردمان غنی ستانند. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

جان ستان

جان ستان
هلاک کننده، کُشنده، برای مِثال اوست در بزم ورزم یافته نام / جان ده و جان ستان به تیغ و به جام (نظامی۴ - ۵۴۸)، کنایه از فرشته ای که جان آدمی زادگان را می گیرد، عزرائیل، برای مِثال اندر عجبم ز جان ستان کز چو تویی / جان بستد و از جمال تو شرم نداشت (رودکی - ۵۱۴)
جان ستان
فرهنگ فارسی عمید

کار ستان

کار ستان
جایی که در آن مشغول کار شوند محل کار، (به پنجم که دیدی یکی شارسان بدو اندرون ساخته کارسان. . .)، حکایت سر گذشت شرح حال: (هزار اسب را از آن (از نامه گشتاسب) خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او و اندر ان پیغامها داد سخت تر از آنکه او نوشته بود و آنگاه کار ستان ایشان بجایی رسید که هر دو لشکر بکشیدند. ) (تاریخ بلعمی) یا کاری کرد کار ستان. بسیار داد و فریاد و تغیر کرد، نوعی ظرف چوبین یا گلین شبیه بصندوق که در آن نان و حلوا و جز آن گذارند
فرهنگ لغت هوشیار