جدول جو
جدول جو

معنی شوریده بخت

شوریده بخت
بدبخت، تیره بخت، بدطالع
تصویری از شوریده بخت
تصویر شوریده بخت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شوریده بخت

شوریده بخت

شوریده بخت
مدبر و بدبخت. (آنندراج). بدبخت و بدطالع. (ناظم الاطباء). بخت برگشته:
فغان کرد کای ترک شوریده بخت
که ننگی تو بر کشور و تاج و تخت.
فردوسی.
در گنج آن ترک شوریده بخت
سپردم شما را بکوشید سخت.
فردوسی.
سواران ماهوی شوریده بخت
بدیدند کآن خسروانی درخت.
فردوسی.
چه رند پریشان شوریده بخت
چه زاهد که بر خود کند کار سخت.
سعدی.
بگفت اندرونم بشورید سخت
بر احوال این پیر شوریده بخت.
سعدی.
و رجوع به شوریدن بخت شود، بدنام و رسوا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شوریده پشت

شوریده پشت
سرکش و نافرمان. (ناظم الاطباء). شورپشت. (از آنندراج). رجوع به شورپشت شود
لغت نامه دهخدا