جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سبغه

سبغه

سبغه
سعه و رفاهیت. (اقرب الموارد). فراخی و رفاهیت و تن آسانی. (منتهی الارب) :
تن خویشتن سبغه دونان کنند
ز دشمن تحمل زبونان کنند.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

سبزه

سبزه
سبزه وار، چمن زار، گندمگون، گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است
سبزه
فرهنگ نامهای ایرانی

سبحه

سبحه
جامه پوستی پوستین نیایش، نماز شبگاه نماز نبایا، پاره ای از پنبه، شماره افزار (تسبیح) دعا ذکر، مهره های برشته کشیده که به هنگام ذکر و تسبیح گفتن در دست گیرند و بدان عدد اذکار را نگاهدارند تسبیح
فرهنگ لغت هوشیار