معنی زفت زفت زَفت درشت، فربه، ستبر، هنگفت، برای مثال چنان خار در گل ندیدم که رفت / که پیکان او در سپرهای زفت (سعدی۱ - ۱۳۷ حاشیه) درشت، فربه، ستبر، هنگفت، برای مِثال چنان خار در گل ندیدم که رفت / که پیکان او در سپرهای زفت (سعدی۱ - ۱۳۷ حاشیه) تصویر زفت فرهنگ فارسی عمید