معنی پریشان حالی پریشان حالی بدحالی، برای مثال دوست آن دانم که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی (سعدی - ۷۱)، بدبختی، تنگدستی بدحالی، برای مِثال دوست آن دانم که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی (سعدی - ۷۱)، بدبختی، تنگدستی تصویر پریشان حالی فرهنگ فارسی عمید