خدا، ایزد، آفریدگار، بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، بد، صنم، ایبک، وثن، جبت، ژون، فغ، طاغوت، شمسه، آیبک
کنده و گود را گویند. (برهان). زمین کنده و مغاک. (ناظم الاطباء). بمعنی گو، یعنی مغاک که زمین پست و خالی باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). گو، یعنی مغاک که مغ نیز گویند. (رشیدی). زمین گود در این صورت مبدل مغ است. (فرهنگ نظام). رجوع به بغشور شود، آزردن و جفاکردن. (ناظم الاطباء)