معنی آکسه - فرهنگ فارسی عمید
معنی آکسه
- آکسه
- بند شده، درآویخته، برای مثال هیچ اهل هوا و بدعت را / چنگ در دامن تو آکسه نیست (سوزنی - لغتنامه - آکسه)، قلاب
تصویر آکسه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آکسه
آکسه
- آکسه
- درزده. درآویخته. بندشده. آویزان:
هیچ اهل هوا و بدعت را
چنگ در دامن تو آکسه نیست
دی بسی کس ز شاه مدرسه رفت
ظاهر است این نهان و بر کسه نیست.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
آبسه
- آبسه
- ورم چرکداری که در بدن یا در پای دندان بوجود آید. فرانسوی پیله. ورم عفونی در نقطه ای از بدن دمل. یا آبسه دندان. آبسه
فرهنگ لغت هوشیار
آکنه
- آکنه
- آنچه از پشم و پنبه و لاس و پر جز آن میان ابره و آستر قبا و لحاف و نهانین و مانند آن کنند حشو آکین
فرهنگ لغت هوشیار
آنسه
- آنسه
- دلارام نیکزن دوشیزه دلارام نیکزن دوشیزه مونث آنس، زن نیکو خانم، جمع اوانس آنسات
فرهنگ لغت هوشیار