معنی اهل ضلال - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اهل ضلال
اهل عیال
- اهل عیال
- زه و زاد زاد و رود من زآفت زاد و رود غمناک - دل درتب گرم ودیده نمناک (تحفه العراقین خاقانی) پلو خوران (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
اهل کلام
- اهل کلام
- فصیح و سخن دان. (ناظم الاطباء) ، هر درختی که در بستانها و خانه ها نشانند. (از ناظم الاطباء). مقابل بری
لغت نامه دهخدا
اهل حال
- اهل حال
- واقفان بر رازها و چگونگی چیزها، زنده دل، خوش گذران
فرهنگ فارسی عمید