معنی اخم آلود - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اخم آلود
اخم آلود
- اخم آلود
- چهره ای که اخم و چین و آژنگ بر آنست آلوده به اخم و در هم کشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
خاک آلود
- خاک آلود
- کسی یا چیزی که گرد و غبار بر آن نشسته باشد، اغشته به خاک
فرهنگ فارسی عمید
اشک آلود
- اشک آلود
- چشم گریان. چشم اشکبار. (ناظم الاطباء) ، ایراد داشتن
لغت نامه دهخدا