جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گاوتاز

گاوتاز

گاوتاز
چوپان گاو:
بگردانش گفتا چو شد رزم تنگ
بدین گاوتازان نمایند جنگ،
اسدی
لغت نامه دهخدا

گاو تاز

گاو تاز
چوپان گله گاو: بگردانش گفتا چو شد رزم تنگ بدین گاو تازان نمایند جنگ. توضیح بجای کاوبای آمریکایی اصطلاح مناسبی است
فرهنگ لغت هوشیار

گاوباز

گاوباز
آنکه پیاده یا سواره با گاو (ورزاو) مبارزه کند و او را ببازی گیرد، کولی قره چی غریب اشمار
فرهنگ لغت هوشیار

گاوباز

گاوباز
یکی از ایلات اطراف تهران، ساوه زرند و قزوین است ییلاق آنان کوههای شمالی البرز قشلاق شهریار و غار میباشد چادرنشین هستند، (جغرافیایی سیاسی کیهان ص 112)
لغت نامه دهخدا

گاوباز

گاوباز
سواری که با نیزه با گاو جنگ میکند، کولی قره چی
لغت نامه دهخدا

گاوتازی

گاوتازی
کنایه از غالب نمودن است خود را بر خصم و سخنان تهدیدآمیز گفتن و اشتلم نمودن و ترسانیدن باشد او را، (برهان) :
ای بوی نمانده سنبل پرچین را
در باغ گلی نیست مرآن گلچین را
امسال حساب گاوتازی دگر است
گاو آمد و خورد دفتر پارین را،
ظهوری (از ذیل انجمن آرا)،
ور گمان گاوتازی دارد اینک حاضرم
گر نمیتازی نمیدانم هم آهنگی مکن،
عرفی (از آنندراج)،
مخفف آن گوتازی است، رجوع به همین کلمه شود، لاف و گزاف نامردان در مقابل حریف، (غیاث)
لغت نامه دهخدا