جدول جو
جدول جو

معنی سپزگی

سپزگی
نمامی، غمازی، سخن چینی، برای مثال کی سپزگی کشیدمی ز رقیب / گر بدی یار مهربان با من (حنظلۀ بادغیسی - شاعران بی دیوان - ۴)
تصویری از سپزگی
تصویر سپزگی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سپزگی

سپزگی

سپزگی
غم و اندوه و رنج و درد. (ناظم الاطباء). رنج و سختی و مشقت. (جهانگیری) :
کی سپزگی کشیدمی ز رقیب
گر بدی یار مهربان با من.
حنظلۀ بادغیسی (از جهانگیری).
مصحف سپرگی. رجوع به سپرگی شود
لغت نامه دهخدا

سپرگی

سپرگی
مصحف سپزگی. پهلوی ’سپزگیه’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). درد و رنج و محنت و سختی. (برهان) (آنندراج) (شرفنامه). این کلمه سپزگی هم آمده است و همه تصحیف خوانده اند. (رشیدی) :
کی سپرگی کشیدمی ز رقیب
گر بدی یار مهربان با من.
حنظلۀ بادغیسی (از آنندراج).
رجوع به سپزگی شود
لغت نامه دهخدا