معنی زمین شناس - فرهنگ فارسی عمید
معنی زمین شناس
- زمین شناس
- عالم به علم زمین شناسی
تصویر زمین شناس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با زمین شناس
زمین شناس
- زمین شناس
- علم به احوال کره زمین شخصی که در مورد ساختمانهای بخشهای مختلف زمین تحقیقانی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
زمین شناس
- زمین شناس
- زمین شناسنده. عالم به احوال قسمتهای مختلف کرۀ زمین. شخصی که در مورد ساختمان بخش های زمین تحقیقاتی دارد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
زمین شناسی
- زمین شناسی
- علم به احوال کره زمین و قسمتهای آن و شناختن معدنیات و عناصری که کره را به وجود آورده اند معرفه الارض
فرهنگ لغت هوشیار
زمین شناسی
- زمین شناسی
- مطالعه زمین و دگرگونی های آن، علمی که موضوع آن زمین و دگرگونی های مربوط به آن است
فرهنگ فارسی معین
زمین شناسی
- زمین شناسی
- علمی که دربارۀ خلقت زمین و چگونگی طبقات و قسمت های مختلف آن بحث می کند، معرفهالارض، ژئولوژی
فرهنگ فارسی عمید