جدول جو
جدول جو

معنی دیوانه سار

دیوانه سار
خیره سر، خودسر، بی عقل
تصویری از دیوانه سار
تصویر دیوانه سار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دیوانه سار

دیوانه سار

دیوانه سار
مجنون صفت. دور از خرد و عقل. دیوانه سر: اگر خواهی ترا دیوانه سار نشمرند آنچه نایافتنی است مجوی. (قابوسنامه).
سخت شوریده کار، گردونیست
نیک دیوانه سار گیهانیست.
مسعودسعد.
و مالک بن بشرالکندی زره اورا (حسین بن علی علیه السلام را پس از شهادت) درپوشید هم در حال معتوه شد و دیوانه سار گشت. (ترجمه تاریخ ابن اعثم کوفی).
مذموم سیرتی مجهول صورتی دیوانه ساری پریشان کاری. (سندبادنامه ص 114)
لغت نامه دهخدا