از: داغ، به معنی نشان آهن تفته و غم و اندوه و درد و مصیبت + ستان، پسوند مکان: به داغستان دل دادی سپه سالاری دردم به ملک غم ز آهم منصب صاحب لوائی ده. مخلص کاشی (از آنندراج)
مرکب از داش، تاش به معنی، سنگ و دگمه، کوفت، به معنی کوفته بسنگ یا سنگ کوفته. و در تداول به معنی سخت محکم، که بدین زودیها پاره نشود (جامه). پُرتاب. داش دیمه