معنی پرت پرت دورافتاده، کنار، منحرفپرت شدن: افتادن از بالا به پایین، فرو افتادنپرت کردن: دور افکندن، انداختن کسی یا چیزی از بالا به پایین یا از جایی به جای دیگرپرت و پلا: پراکنده، پخش، سخنان بیهوده و بی معنی، چرند و پرند تصویر پرت فرهنگ فارسی عمید