معنی بستانکاری - فرهنگ فارسی عمید
معنی بستانکاری
- بستانکاری
- طلبکاری، بستانکار بودن
تصویر بستانکاری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بستانکاری
بستانکار
- بستانکار
- طلبکار، داین، کسی که از دیگری پول یا کالایی طلب دارد که باید بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
استانداری
- استانداری
- عمل و شغل استاندار، محلی که استاندار در آن امور استان را اداره میکند
فرهنگ لغت هوشیار