معنی آغالنده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آغالنده
آغالیده
- آغالیده
- انگیخته تحریک شده، آشفته کرده پریشان ساخته، برشورانیده برانگیخته بفتنه و فساد و جنگ و ستیز
فرهنگ لغت هوشیار
آغالیده
- آغالیده
- تحریک شده، انگیخته، پریشان ساخته، برشورانیده، برانگیخته به فتنه و فساد و جنگ
فرهنگ فارسی معین