معنی هم زلف - فرهنگ فارسی عمید
معنی هم زلف
- هم زلف
- باجناغ، دو مرد که دو خواهر را به زنی گرفته باشند هر کدام نسبت به دیگری باجناغ خوانده می شود، شوهر خواهر زن، سلف
تصویر هم زلف
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم زلف
هم زلف
- هم زلف
- شوهر خواهرزن. هم داماد. (آنندراج). همریش. هم دامان. باجناغ
لغت نامه دهخدا
خم زلف
- خم زلف
- پیچ زلف. (یادداشت بخط مؤلف) ، نزد صوفیه اسرار الهی را گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
هم چله
- هم چله
- دو یا چند تن که با هم چله بگیرندبرای مثال چون نداری دانه ای را حوصله / چون تو با سیمرغ باشی هم چله؟ (عطار - ۲۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
هم چله
- هم چله
- صوفیانی که با هم چله گیرند، مصاحب همنشین: چون نداری دانه ای را حوصله چون تو باسیمرغ بای هم چله ک (منطق الطیر)
فرهنگ لغت هوشیار
هم قلم
- هم قلم
- هم کلک، دو یا چند نویسنده که به یک نوع نویسندگی (مقاله نویسی داستان نویسی و غیره) اشتغال دارند، مفتش، منشیان یک اداره
فرهنگ لغت هوشیار