معنی هم دودمان - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم دودمان
بی دودمان
- بی دودمان
- مُرَکَّب اَز: بی + دودمان، که دودمان ندارد، بی تبار، نانجیب، که خانواده دار نیست، رجوع به دودمان شود
لغت نامه دهخدا
هم دندان
- هم دندان
- هم سن. همسال. (یادداشت مؤلف) :
نه شان ز دزدان ترس و نه از مصادره بیم
نه خشک ریش ز همسایه و ز هم دندان.
فرخی.
، باجناغ. همریش. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هم دامان
- هم دامان
- دو کس که دو خواهر را به نکاح داشته باشند، هر کدام هم دامان آن دیگری باشند. (آنندراج). رجوع به هم داماد شود
لغت نامه دهخدا