معنی وغستن
- وغستن
- ظاهر کردن، آشکار کردن
واژههای مرتبط با وغستن
وغستن
- وغستن
- اظهار ساختن آشکار کردن: (و وغستن این طریق (تصوف) در طبقه ثانی (صوفیان) بیشتر بود)
وغستن
- وغستن
- ظاهر کردن و آشکار نمودن. (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
آغستن
- آغستن
- انباشتن وپر کردن با فشار
آغستن
- آغستن
- انباشتن و پر کردن چیزی به زور، آغندن، آکندن، پر کردن
آغستن
- آغستن
- آغندن، آکندن، پر کردن
آغستن
- آغستن
- انباشتن و پر کردن با فشار و زور. چپاندن. تپاندن
آغستن
- آغستن
- فشردن آردو نظائر آن در کیسه
وغست
- وغست
- ظاهرا آشکارا. یا به وغست. علانیه: آشکارا: (جنید گفت که ما این علم (تصوف) در سردابه ها و خانه ها گفتنیم نهان شبلی آمده و آنرا بر سر منبر برد بر خلق به وغست به تشنیع)
وغست
- وغست
- ظاهر، آشکارا
