جدول جو
جدول جو

معنی نعره کشیدن

نعره کشیدن
فریاد کشیدن، نعره زدن
تصویری از نعره کشیدن
تصویر نعره کشیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نعره کشیدن

نوره کشیدن

نوره کشیدن
نوره مالیدن: اژه کشیدن اژه مالیدن مالیدن نوره به بدن واجبی کشیدن
نوره کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

نوره کشیدن

نوره کشیدن
نوره به کار داشتن. (یادداشت مؤلف). مالیدن نوره به بدن. واجبی کشیدن. (فرهنگ فارسی معین). ستردن مو. نوره مالیدن. موهای زاید بدن را با مالیدن نوره زایل کردن
لغت نامه دهخدا

تنوره کشیدن

تنوره کشیدن
در حال چرخیدن بهوا پریدن: (دیوان تنوره میکشند و به آسمان میروند)
تنوره کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

تنوره کشیدن

تنوره کشیدن
دور خود چرخ زدن و در حال چرخیدن به هوا رفتن، کنایه از حلقه زدن و گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، تنوره زدن، برای مِثال هزار از دلیران جوینده کین / به گردش تنوره زدند از کمین (اسدی - ۳۹۱)
تنوره کشیدن
فرهنگ فارسی عمید