در حال مزیدن: ... و چیزی می خواهی که همه در دهان و شکم تو باشد در بند مزه باش لقمه اندازه دهان لقمه مراد بگیری و گرد سی و سه دندان و گرد مزه جایگاه بسیاری بگردانی مزمزان می خوری تا مزه بیابی
مکندۀ اندک زمانی. (ناظم الاطباء). در حال مزیدن. در حال اندک اندک مکیدن: لقمۀ مراد بگیری و گرد سی و سه دندان و گرد جایگاه بسیاری بگردانی و مزمزان می خوری تا مزه بیابی. (معارف بهأولدص 55). هَرشَفه، مزمزان آشامیدن. تمزز، مزمزان خوردن (شراب را) . (منتهی الارب). رجوع به مزمزان شود
کیسه ای غده مانند در زیر پوست شکم سگ آبی نر و ماده که در طب قدیم برای رفع تشنج و دردهای عصبی به کار می رفت، جُندِ بادَستَر، جُندِ بیدَست، آش بَچگان، خایِۀ سَگِ آبی، جُندِ بیدَستَر، هَزَدگُند