جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گلیمینه

گلیمینه

گلیمینه
آنچه که از گلیم پشمین ساخته شود: ... پس گفت: شما دانید که من اینجا که آمدم لباس شما گلیمینه بود و طعام شما درشت و من شما را توانگر کردم
فرهنگ لغت هوشیار

گلیمینه

گلیمینه
از گلیم بافته. آنچه از پشم درست شود.پشمین درشت:... و سخنهای درشت گفت، پس گفت: شما دانید که من اینجا که آمدم، لباس شما گلیمینه بود و طعام شما درشت و من شما را توانگر کردم. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). و از وی (از چغانیان) پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا

گل مینا

گل مینا
نوعی گُل که قسمت وسط آن زرد رنگ و به شکل قرص است و اطرافش گُلبرگ های سفید یا آبی کم رنگ دارد
گل مینا
فرهنگ فارسی عمید

گلیزینگ

گلیزینگ
(لعاب جلا) پردازیده گلیزی (، لعاب دادن برق انداخت عکس) پت دادن درخشاندن
فرهنگ لغت هوشیار

گندمینه

گندمینه
منسوب به گندم. آنچه که از گندم تهیه کنند: اگر شما را عادت در سرای تان نان گندمین باشد جوین بدرویش نشاید دادن، یا زبان گندمین. زبان چرب و نرم: با زبان گندمین روزی طلب کردن خطاست طوطی شیرین سخن را شکر گفتار هست. (صائب) یا سخن (گفتار) گندمین. سخن شیرین و خوشمزه: سوی آن کس که عقل و دین دارد نان و گفتار گندمین دارد... (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار

گل میشه

گل میشه
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 23هزارگزی شمال باختری آغ کند و 4هزارگزی راه شوسۀ میانه به زنجان. هوای آن معتدل مایل به گرمی و دارای 78 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات و سنجد است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گندمینه

گندمینه
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 18 هزارگزی خاور الیگودرز و 4 هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنۀ آن 1526 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سیمینه

سیمینه
منسوب به سیم نقره یی ساخته از سیم. یا سیمین صولجان. هلال ماه نو. یا سیمین قواره. ماه قمر، سفید روشن، خوب ظریف
فرهنگ لغت هوشیار