جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کرم پیشه

کرم پیشه

کرم پیشه
جوانمرد کریم بخشنده: (در زمان خدیو دار اشان آن کرم پیشه کریم نهاد. ) (هاتف)
کرم پیشه
فرهنگ لغت هوشیار

کرم پیشه

کرم پیشه
جوانمرد و بخشنده. (آنندراج). کریم. جوانمرد. سخی. (ناظم الاطباء) :
وگر درنیابد کرم پیشه نان
نهادش توانگر بود همچنان.
سعدی.
در زمان خدیو داراشاه
آن کرم پیشۀ کریم نهاد.
هاتف (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کرم پیله

کرم پیله
کِرمِ اَبریشَم، نوزاد کرمی شکل پروانه با بدنی استوانه ای و دارای حلقه که از برگ درخت توت تغذیه می کند و از پیلۀ آن الیاف ابریشمی تهیه می شود، کَناغ، نُوغان، دیوِه، کِرمِ بادامِه
کرم پیله
فرهنگ فارسی عمید

ظلم پیشه

ظلم پیشه
سِتَمگَر، ظالِم، بیدادگَر، جَبّار، سِتَمکار، گُرداس، جائِر، سِتَم کیش، جَفا پیشِه، جان آزار، جایِر، جَفاجو، جَفاگَر، دُژآگاه، مَردِم گَزا، پُر جَفا، پُر جُوْرْ، اِستَمگَر
ظلم پیشه
فرهنگ فارسی عمید

ستم پیشه

ستم پیشه
ظالم. ستمکار. ستمگر:
ترا دیو است اندر طبع رستم خو ستم پیشه
به بند طاعتش گردن ببند و رستی از رستم.
ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 962).
بخراسان روم انصاف ستانم ز فلک
کآن ستم پیشه پشیمان بخراسان یابم.
خاقانی.
جفاپیشگان را بده سر بباد
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد.
سعدی.
دل درماندگان بدست آور
بر ستم پیشگان شکست آور.
اوحدی
لغت نامه دهخدا