جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با شورگیاه

شورگیاه

شورگیاه
گیاه شور، هر علف شور و نمکین، (ناظم الاطباء)، گیاه شور مطلق، (فرهنگ فارسی معین) : نبت مالح، شورگیاه، هجیر، شورگیاه خشک شکسته، (منتهی الارب)، حمض، رمث، سرمق، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

کورگیاه

کورگیاه
خَرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، خَرّوب، سخینوس
کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید

گورگیاه

گورگیاه
گیاهی است از تیره گندمیان که سنبه هایش شامل دو گل میباشند ولی چون سنبله مرکب دارد گلهایش شبیه خوشه انگورند و آن در غالب نقاط گرم و معتدل کره زمین میروید. گورگیاه یکی از علوفه های خوب جهت چرای دامها میباشند. در حدود 200 گونه از این گیاه شناخته شده است که برخی از آنها مصارف دارویی نیز دارند. گلهای این گیاه دارای بوی نسبه مطبوع میباشند اذخر طیب العرب اذخر عربی تبن مکه خلال مامونی ثیل طیب سخس سخیس کندهیس کندبیل کنتول سوندهی روس سوریا گورگیا کاه مکه کاه مکی علف عطر زنجبیل علف عطر نمور علف عطر نیمار علف عطر روزای هندی قصیبه گوز گینه غرشنه سخینوس ثیل مکی سخینس سفون
فرهنگ لغت هوشیار

کورگیاه

کورگیاه
درخت و میوه و بار کور است که آن را به عربی خرنوب می گویند و به ضم اول و ثانی مجهول بر وزن دور نگاه هم بنظر آمده است بمعنی گیاهی که آن را نیز خرنوب گویند و بعضی گویند اذخر است که خلال مأمونی باشد. (برهان) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شکرگیاه

شکرگیاه
شکرگیا. گزانگبین. (یادداشت مؤلف) :
طوطی جان من رسیده به لب
تا از آن لب شکرگیاه برد.
سیدحسن غزنوی
لغت نامه دهخدا

شترگیاه

شترگیاه
اشترگیاه. اشترخار. خار شتر. علفی است که آن را شتران میخورند. (آنندراج). هر گیاهی که شتر خورد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اشترگیاه شود
لغت نامه دهخدا

شیرگیاه

شیرگیاه
همان شیرگیاست، (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری)، رجوع به شیرگیا شود
لغت نامه دهخدا

گورگیاه

گورگیاه
گیاهی است که گورخر آن را به رغبت تمام خورد، و چون بخایند مزۀ قرنفل و مصطکی کند، و به عربی اذخر و طیب العرب خوانند، (برهان)، گورگیاه یا کاه مکی، از گندمیان صنعتی، از دستۀ غلات، که خوشه های معطر دارد (گل گلاب ص 297)، تبن مکی
لغت نامه دهخدا