معنی ریگزار - فرهنگ فارسی عمید
معنی ریگزار
- ریگزار
- زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگستان، زراغنگ، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ
تصویر ریگزار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ریگزار
ریگزار
- ریگزار
- زمینی که همه آن ریگ باشد، (ناظم الاطباء)، ارض محصحصه، ریگ، ریگستان، ریگ بوم، رمله، (یادداشت مؤلف)، رجوع به ریگستان شود
لغت نامه دهخدا