معنی ریژخوی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ریژخوی
تیزخوی
تیزخوی
تندخوی، زودخشم: گفتم خواجه را بگوی که تومرا به ازمن دانی که مرد تیزخوی نیستم و از پیشۀ خود که دبیری است فراتر نشوم، (آثارالوزراء عقیلی)
لغت نامه دهخدا
ریاخون
ریاخون
دهی از بخش فلاورجان شهرستان اصفهان، دارای 318 تن سکنه، آب آن از زاینده رود، محصول عمده آنجا غلات و برنج و صیفی و پنبه و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی و راه آن فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
شیرخوی
شیرخوی
شیرخو، دارای صفت و خصلت شیر، (یادداشت مؤلف) : اسد، شیرخوی شدن، (دهار)، رجوع به شیرخو شود
لغت نامه دهخدا
ریخو
ریخو
ریغو، انسان یا حیوانی که اسهال و شکم روش داشته باشد و خود یا دیگری را آلوده سازد، ریخ آلودِه، ریخِن
فرهنگ فارسی عمید
ریخی
ریخی
منسوب است به ریخ که موضعی است به خراسان، از آن ناحیه است محمد بن قاسم بن حبیب صفار و اولاد او که محدثانند، (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.