جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جنبیده

جنبنده

جنبنده
متحرک، شپش: (پوستینی داشتیم جنبنده بسیار درآن افتاده بود) (عطار تذکره الاولیا ج 1 ص 84)
جنبنده
فرهنگ لغت هوشیار

تنبیده

تنبیده
جنبیده لرزیده، بنایی که سقف و دیوار های آن فرو ریخته
تنبیده
فرهنگ لغت هوشیار

جنبیدن

جنبیدن
تکان خوردن، به حرکت آمدن، حرکت کردن، به لرزه درآمدن
جنبیدن
فرهنگ فارسی عمید