معنی پیر کنعان - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیر کنعان
پیر کنعان
- پیر کنعان
- پیر کنعانی. کنایه از یعقوب پیغمبر. (غیاث) :
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت.
حافظ
لغت نامه دهخدا
پیرکنعانی
- پیرکنعانی
- پیر کنعان. یعقوب پیغمبر:
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی.
حافظ
لغت نامه دهخدا