چاک جامه چاک جامه جامه دریده. عریان. برهنه، شرمگین. خجلت زده. زردروی: در یرقان چو نرگسی در خفقان چو لاله ای نرگس چاک جامه ای لالۀ خاک بستری. خاقانی لغت نامه دهخدا
پاکجامه پاکجامه عفیف. پارسا: (مردم گرگان) مردمانی اند درشت صورت و جنگی و پاک جامه و بامروت و میهمان دار. (حدود العالم). و مردمان این شهر (شهر حمص) پاک جامه و بامروت و نیکورویند. (حدود العالم) لغت نامه دهخدا
پاژ نامه پاژ نامه نامی که پادشاهان بچاکران دهند برای تشریف وی لقب پازنامه پاچنامه پاشنامه، قرین همال فرهنگ لغت هوشیار