واگو کردن واگو کردن سخن شنیده را باز گفتن تکرار کرد نسخنی را: (بطور مسلم این زن حرفهای او را پیش هوویش واگو میکرد) فرهنگ لغت هوشیار
واهی کردن واهی کردن سست کردن سست کردن: (... چهارصد سال بگذشت و گردش چرخ و حوادث دهر قواعد آنرا واهی نتوانست کرد) فرهنگ لغت هوشیار