جدول جو
جدول جو

معنی لبینا

لبینا
از الحان قدیم ایرانی، برای مثال بامدادان بر چکک، چون چاشتگاهان برشخج / نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه (منوچهری - ۹۷)
تصویری از لبینا
تصویر لبینا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لبینا

لبینا

لبینا
پارسی است و نام نوایی در خنیای ایرانی بامدادانه برچکک چون چاشتگاهان برشخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بردنه (منوچهری) این واژه را معین تازی دانسته نوایی است از موسیقی قدیم: بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه. (منوچهری. د. 76)
فرهنگ لغت هوشیار

لبینا

لبینا
نام نوایی است. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). نام نوایی است از موسیقی. (برهان). نام نوایی از نواها که مطربان زنند:
بامدادان بر چکک زن چاشتگاهان بر شخج
نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه.
منوجهری.
تا مطربان زنند لبینا و هفت خوان
در پردۀ عراق سرزیر (؟) و سلمکی.
میزانی.
رجوع به نوش لبینا شود
لغت نامه دهخدا

بلینا

بلینا
شهری است در ساحل نیل در مغرب آن در صعید مصر. گویند آنجا طلسمی است که چون تمساح از آنجا بگذرد به پشت برمیگردد. (از مراصد) (از معجم البلدان). شهریست (به مصر) بر کران نیل بر مغرب وی نهاده، آبادان و خرم و با نعمت بسیار، و اندر وی درخت آبنوس است بسیار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا

لبینی

لبینی
نام زنی است، نام دختر ابلیس، نام پسر ابلیس و از اینجاست که شیطان را ابولبینی نامند، نام اسب زفر خنیس بن حدّاء کلبی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا