جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گلشن آرا

گلشن آرای

گلشن آرای
باغبان. (آنندراج) ، سخت سرخ. حنایی روشن. سرخ همچون گل گلستان:
چو بشنید پرویز برپای خاست
یکی جام می گلشن آرای خواست
که بود اندر آن جام یک من نبید
به یک دم می روشن اندرکشید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

گلشن طراز

گلشن طراز
گلشن آرا باغبان: رهی گلشن طراز بزم نیرنگ چو بوی گل نهان در پرده رنگ. (بیدل)
فرهنگ لغت هوشیار

گلشن لار

گلشن لار
دهی است از دهستان چارکی بخش لنگۀ شهرستان لارواقع در 108000گزی شمال باختر لنگه و شمال کوه چهر. هوای آن گرم و دارای 253 تن سکنه است. آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرماست. شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

گلشن طراز

گلشن طراز
باغبان. (آنندراج). گلشن آرای:
زهی گلشن طراز بزم نیرنگ
چو بوی گل نهان در پردۀ رنگ.
بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گلشن آباد

گلشن آباد
دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 29هزارگزی جنوب باختری بستان آباد و 26هزارگزی راه شوسۀ میانه به بستان آباد. هوای آن سرد و دارای 150 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گل آرا

گل آرا
آراینده گل، زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر روشنک بنا به بعضی نسخه های شاهنامه
گل آرا
فرهنگ نامهای ایرانی