جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گزمازک

گزمازک

گزمازک
طرفا، برجستگیهایی کروی شکل شبیه بیک فندق که بر روی درخت کزشاهی حاصل میشود و چون دارای تانن فراوان است در رنگرزی و دباغی از آن استفاده میکنند جزمازج جزمازو بقس حب الاثل
فرهنگ لغت هوشیار

گزمازک

گزمازک
بار و میوۀ درخت گز را گویند و معرب آن جزمازج است و به عربی ثمرهالطرفا خوانند و حب الاثل همان است. (برهان) (آنندراج). بار درخت گز. (الفاظ الادویه). مؤلف اختیارات بدیعی نویسد: شعر الجن است و گویند آن پرسیاوشان است
لغت نامه دهخدا

کزمازک

کزمازک
کزمازج. کزمازات. حب الائل و کلمه فارسی است. (از اقرب الموارد). بار درخت کز که به تازی حب الائل نیز گویند. (از آنندراج) (ناظم الاطباء). بار درخت گز که حب الاثل نیز نامندش و لغتی فارسی است. جزمازج. (منتهی الارب). کزمازج. کزمازق. کزمازو. گزمازک. برجستگیهای کروی شکل شبیه به فندق که بر روی درخت گزشاهی حاصل می شود و چون دارای تانن فراوان است در رنگرزی و دباغی از آن استفاده می کنند. جزمازو. بقس. حب الاثل. رجوع به گزمازک و مترادفات کلمه شود، طرفا. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به طرفا شود
لغت نامه دهخدا

گزمازو

گزمازو
گزمازک است که میوۀ درخت گز باشد. (برهان). طرفا. (تفلیسی). ثمرهالطرفا. گزمازک. (الفاظ الادویه). رجوع به گزمازک و گزمازج و گزم و طرفاء شود
لغت نامه دهخدا

گزمازج

گزمازج
نوعی ازطرفاء. شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: هو ثمرهالطرفا. رجوع به گزم و گزمازو و گزمازک و طرفاء شود
لغت نامه دهخدا

گرمانک

گرمانک
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
گرمانک
فرهنگ نامهای ایرانی