جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کشتک

کشتک

کشتک
کشت کوچک مزرعه کوچک: (زا لکی کرد سر برون ز نهفت کشتک خویش خشک دید و بگفت:) (علت رزق تو بخوب و بزشت گریه ابرنی و خنده کشت)، (حدیقه)
کشتک
فرهنگ لغت هوشیار

کشتک

کشتک
مصغر کشته به معنی مزرعۀ کوچک و خرد:
زالکی کرد سر برون ز نهفت
کشتک خویش خشک دید و بگفت.
سنائی
لغت نامه دهخدا

کشتک

کشتک
جُعَل. کستل. سرگین غلطان. گوه گردان. جانوری است کوچک که در سرگین و فضولات زیست می کند. (ناظم الاطباء) (برهان). رجوع به کستل شود
لغت نامه دهخدا

خشتک

خشتک
خشت کوچک، پارچه چهارگوشه زیر بغل جامه، پارچه ای که میان دو پاچه شلوار دوزند، زیرکش جامه
فرهنگ لغت هوشیار