معنی قش و دش قش و دش کّر و فّر، قیل و قال، برای مثال این قش و دش هست جبر و اختیار / از ورای این دو آمد جذب یار (مولوی - ۷۶۱) تصویر قش و دش فرهنگ فارسی عمید
قش و دش قش و دش کر و فر: این قش و دش هست جبر و اختیار از ورای این دو آمد جذب یار. (مثنوی نیک. 2195: 5) فرهنگ لغت هوشیار
قش و دش قش و دش بعضی این ترکیب را به معنی قیل وقال گرفته اند و نیکلسن گوید در اینجا همین معنی را میدهد: از قش خود وز دش خود باز ره که سوی شه یافت آن شهباز ره. مولوی. این قش و دش هست جبر و اختیار از ورای این دو آمد جذب یار. مولوی لغت نامه دهخدا
شش و بش شش و بش در بازی نرد نشستن یک طاس با شِش خال و طاس دیگر با پنج خالکنایه از فرو رفتن در فکر و خیال و بهت و حیرت فرهنگ فارسی عمید
کش و فش کش و فش شان و شوکت کر و فر: (ما مرید جبه و دستار و کش و فش نه ایم نیست واعظ، جز نبی و آل پاکش پیر ما)، (رفیع واعظ) فرهنگ لغت هوشیار
خش و فش خش و فش حکایت صوت جامه های نو و گرانبها در زنان. (یادداشت بخط مؤلف) ، آواز بسیار در جامه های نو پرآهار. (یادداشت بخط مؤلف) لغت نامه دهخدا