از هم شکافته و بازشده، (برهان) (آنندراج) : روی نشویی نکنی یک نماز کافری ای ... زنت غازغاز، تاج بهار جامی (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری) (صحاح الفرس)، بپاره های خرد بریده، ترک ترک، شکاف شکاف: صعوه در ظل همای عدل و داد پهلوان مر عقاب ظلم را پر بردراند غازغاز، سوزنی
دیگ بزرگ مسی که گوسفندداران صحرانشین و مردم ده برای جوشاندن شیر و دوغ از آن استفاده کنند و در شهرها برای پختن آش و آبگوشت و کله پاچه در دکانهای عمومی بکار برند، مرجل، (منتهی الارب)، و رجوع به غزغن شود