معنی غاذی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غاذی
غاذی
- غاذی
- هو غاذی مال، او نگهبان و نیکوکننده شتران است، (منتهی الارب)، زخمی که خشک نشود، (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
داذی
- داذی
- جوجادو از گیاهان دانه ایست بسیار تلخ باریکتر و درازتر از جو جو جادو. دادی رومی دانه ایست سرخ رنگ مانند سماغ بغدادی هو فاریقون
فرهنگ لغت هوشیار
تاذی
- تاذی
- آزار دیدن، اذیت کشیدن آزردگی آزردن آزرده شدن اذیت دیدن، آزردگی
فرهنگ لغت هوشیار